شهدا سال 64 -زندگینامه شهید سعید مهدی پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در سومین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷، همان زمان که دستهای بخشنده آسمان، زمین را با بارش بارانهای بهاری سرسبز و پرطراوت کرده بود، میان خانوادهای مذهبی در روستای ایج از توابع شهرستان استهبان، کودکی چشم به هستی گشود که زندگی را برای پدر و مادر سبزتر کرد. نام او را سعید نهادند و به تربیت او پرداختند. هنوز چند صباحی از نوازش دستهای پرمهر مادر بر سر سعید نمیگذشت که آن دستها با مرگ مادر سرد شدند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
در سومین روز از اردیبهشت سال ۱۳۴۷، همان زمان که دستهای بخشنده آسمان، زمین را با بارش بارانهای بهاری سرسبز و پرطراوت کرده بود، میان خانوادهای مذهبی در روستای ایج از توابع شهرستان استهبان، کودکی چشم به هستی گشود که زندگی را برای پدر و مادر سبزتر کرد. نام او را سعید نهادند و به تربیت او پرداختند. هنوز چند صباحی از نوازش دستهای پرمهر مادر بر سر سعید نمیگذشت که آن دستها با مرگ مادر سرد شدند...
شهدا سال ۶۴ -زندگینامه شهید محمدحسین (حسن) فیضآبادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
بیست و پنجم خردادماه ۱۳۴۵ انتظار مادری مهربان در کنار همسری وفادار، به سرآمد و عنایت خداوندی با هدیه یک فرزند پسر به خانواده متدین و مذهبی آنان در شهرستان نیریز، کامل شد. آنها با دیدن گلرخسارش، او را در آغوش کشیدند و با صوت دلنشین پدر، اذان و اقامه را به گوش او خواندند و نام زیبای «محمدحسین» را برای او انتخاب کردند. خانوادهای که علاقهمند به اسلام و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت (ع) خصوصاً رهبر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محمد حسين (حسن) فيض آبادي »
بیست و پنجم خردادماه ۱۳۴۵ انتظار مادری مهربان در کنار همسری وفادار، به سرآمد و عنایت خداوندی با هدیه یک فرزند پسر به خانواده متدین و مذهبی آنان در شهرستان نیریز، کامل شد. آنها با دیدن گلرخسارش، او را در آغوش کشیدند و با صوت دلنشین پدر، اذان و اقامه را به گوش او خواندند و نام زیبای «محمدحسین» را برای او انتخاب کردند. خانوادهای که علاقهمند به اسلام و دوستدار اهلبیت عصمت و طهارت (ع) خصوصاً رهبر...
شهدا سال 65- زندگینامه شهید منصور منصوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد منصور منصوري »
عاشقان رفتند و چشم اشکباری ماند و من از غم بیحاصلیها کولهباری ماند و من از شهیدی میگوییم که معنی عاشقی را میدانست و تمام لحظات زندگی را در رسیدن به کاروان عاشقان رفته، در بیقراری میگذراند. از منصور منصوری که در تاریخ ۱۳۴۶/۱۲/۲۲ در روستای فورگ از توابع شهرستان داراب دیده به جهان گشود و با درخشش طلیعه وجودش، گرمی و هیجان خاصی به کانون خانواده بخشید و درِ سعادت و ثواب را بر روی آنان گشود. در همان...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد منصور منصوري »
عاشقان رفتند و چشم اشکباری ماند و من از غم بیحاصلیها کولهباری ماند و من از شهیدی میگوییم که معنی عاشقی را میدانست و تمام لحظات زندگی را در رسیدن به کاروان عاشقان رفته، در بیقراری میگذراند. از منصور منصوری که در تاریخ ۱۳۴۶/۱۲/۲۲ در روستای فورگ از توابع شهرستان داراب دیده به جهان گشود و با درخشش طلیعه وجودش، گرمی و هیجان خاصی به کانون خانواده بخشید و درِ سعادت و ثواب را بر روی آنان گشود. در همان...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید جعفر راهوار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جعفر راهوار »
شهیدان، در پرتو نور قرآن راه را از چاه بازیافته بودند و همچون علمداران راه انبیاء (ع) رسالت احیاء قسط و عدالت را در جهان بلازده کنونی بر دوش میکشیدند. جعفر راهوار از تبار عالمان عامل بود که در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری و برای آشنایی با آداب دینی و اجتماعی ـ از زمانی که راه رفتن را آموخته بودـ همراه پدر و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد جعفر راهوار »
شهیدان، در پرتو نور قرآن راه را از چاه بازیافته بودند و همچون علمداران راه انبیاء (ع) رسالت احیاء قسط و عدالت را در جهان بلازده کنونی بر دوش میکشیدند. جعفر راهوار از تبار عالمان عامل بود که در سال ۱۳۴۴ در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در کانون گرم خانواده سپری و برای آشنایی با آداب دینی و اجتماعی ـ از زمانی که راه رفتن را آموخته بودـ همراه پدر و...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسین صبور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
ای حسین! در مدرسه عشق درس خواندی و جبهه را میعاد بزرگ و با شکوه مردان خدا شمردی، از ایمان گفتی و از ایثار و از پرنده شدن. از فردای روشن گفتی و از رنگینکمانی که بالای شهر پدیدار خواهد شد و از کوچههایی که بوی اسپند میدهند. روزی از خدا گفتی و روز دیگر تمام شهر دیدند که تو پرنده شدی و به خدا پیوستی. حسین، هشتم آذرماه سال ۱۳۴۸ در روستای بنه کلاغی نیریز میان خانوادهای باایمان،...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
ای حسین! در مدرسه عشق درس خواندی و جبهه را میعاد بزرگ و با شکوه مردان خدا شمردی، از ایمان گفتی و از ایثار و از پرنده شدن. از فردای روشن گفتی و از رنگینکمانی که بالای شهر پدیدار خواهد شد و از کوچههایی که بوی اسپند میدهند. روزی از خدا گفتی و روز دیگر تمام شهر دیدند که تو پرنده شدی و به خدا پیوستی. حسین، هشتم آذرماه سال ۱۳۴۸ در روستای بنه کلاغی نیریز میان خانوادهای باایمان،...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا مقنی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
از شهیدی سخن میگوییم که روز دهم شهریورماه سال ۱۳۴۷ در شهر شهیدان، نیریز، میان خانوادهای مسلمان و متدین چشم به جهان گشود. الفبای زندگی را در کانون گرم خانواده فراگرفت و دوره ابتدایی را در مدرسه فرهمندی به پایان رساند. سپس وارد مدرسه راهنمایی ولیعصر (عج) شد، اما تا پایه دوم راهنمایی بیشتر ادامه تحصیل نداد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش، همراه و همگام پدر در عرصه کار و تلاش گردید. در کنار کارهای...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمودرضا بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گمگشتهام، ای به خون آغشتهام مانده در دشت بلا، آهوی سرگشتهام قاسم گلگون قبایم، رود ای به خون بسته حنایم، رود آنان که در وفاداری به عهد و پیمان، نهتنها جان، بلکه جسم را هم بینشان پسندیدند، آیا شود که نام بلندشان از لوح دلها بیرون رود؟ حاشا! که رسم روزگار چنین نبوده و چنین نخواهد شد. از میان آنها که یاد زیبایشان بر لوح دلها مانده، قصه محمود رضا بهرامی را که در سال ۱۳۴۴ در شهرستان نیریز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گمگشتهام، ای به خون آغشتهام مانده در دشت بلا، آهوی سرگشتهام قاسم گلگون قبایم، رود ای به خون بسته حنایم، رود آنان که در وفاداری به عهد و پیمان، نهتنها جان، بلکه جسم را هم بینشان پسندیدند، آیا شود که نام بلندشان از لوح دلها بیرون رود؟ حاشا! که رسم روزگار چنین نبوده و چنین نخواهد شد. از میان آنها که یاد زیبایشان بر لوح دلها مانده، قصه محمود رضا بهرامی را که در سال ۱۳۴۴ در شهرستان نیریز...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید محمود راحتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
حدیث مستان مست از میناب الستی را باید از زبان آنانی شنید که خود حلاوت سوختن و خاکستر شدن در طواف شمع وجود دوست را چشیدهاند. از زبان محمود که شهادت خود را در آیینه صافدل بهراحتی دیده و عاشقانه بهسوی آن رفت. همانی که سال ۱۳۴۴ دریکی از روستاهای نیریز به نام مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و کسب علم و دانش را آغاز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد محمود راحتي »
حدیث مستان مست از میناب الستی را باید از زبان آنانی شنید که خود حلاوت سوختن و خاکستر شدن در طواف شمع وجود دوست را چشیدهاند. از زبان محمود که شهادت خود را در آیینه صافدل بهراحتی دیده و عاشقانه بهسوی آن رفت. همانی که سال ۱۳۴۴ دریکی از روستاهای نیریز به نام مشکان در خانوادهای مذهبی و متدین دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی به مدرسه رفت و کسب علم و دانش را آغاز...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید حسین یاراحمدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد حسين ياراحمدي »
حسین، مسافر دیار عشق بود و افق نگاهش به دوردستها. به آنجایی که عاشقی چون عباس، بیدست و سر به ملاقات یار میشتابد و مولایش، با بدنی پارهپاره از کینه دشمن. او به تاریخ ۱۳۴۶/۵/۱۰ در روستای رودبار از توابع شهرستان داراب، میان خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود و با عشق به اسلام، قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) پرورش یافت و به آنان علاقهمند شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید باهنر ریز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد حسين ياراحمدي »
حسین، مسافر دیار عشق بود و افق نگاهش به دوردستها. به آنجایی که عاشقی چون عباس، بیدست و سر به ملاقات یار میشتابد و مولایش، با بدنی پارهپاره از کینه دشمن. او به تاریخ ۱۳۴۶/۵/۱۰ در روستای رودبار از توابع شهرستان داراب، میان خانوادهای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود و با عشق به اسلام، قرآن و اهلبیت عصمت و طهارت (ع) پرورش یافت و به آنان علاقهمند شد. دوره ابتدایی را در دبستان شهید باهنر ریز...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید کهزاد رحمانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد کهزاد رحماني »
کهزاد، عاشقی بود که دل در کمند معشوق نهاده بود و آرزوی رسیدن به وصال یار، هرلحظه او را مشتاقتر میکرد. او که با فرارسیدن بهار ـ ۱۳۴۸/۱/۱ ـ چون غنچهای زیبا، میان خانوادهای مذهبی، در شهرستان نیریز، بخش آباده طشک، روستای کوشکک شکفته شد، لبخند شادی را به لبهای مادر و پدر نشاند. روزگار کودکی را بهسرعت سپری ساخت و برای آموختن راهی دبستان شد. دوره ابتدائی را در دبستان شهاب کوشکک با موفقیت به پایان رساند...
قبلي 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15
16
17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 48 49 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 60 61 62 63 64 65 66 67 68 69 70 71 72 73 74 75 76 77 78 79 80 81 82 83 84 85 86 87 88 89 90 91 92 93 94 95 96 97 98 99 100 101 102 103 104 بعدي